ژئوپلیتیک مواد اولیه فولاد
در جهان امروز که نااطمینانی ژئوپلیتیک، محدودیتهای زیستمحیطی، رقابت برای منابع و اختلالات لجستیک شدت گرفته، زنجیره تامین مواد اولیه نه صرفا یک مساله صنعتی، بلکه مسالهای امنیتی و راهبردی است. سوال بنیادین این مقاله این است که ایران در چنین جهانی، چگونه باید ساختار تامین مواد اولیه فولاد را باز طراحی کند تا نه فقط تولید امروز محفوظ بماند، بلکه صنعت فولاد در افق ۱۰-۵ سال آینده تاب آور، رقابت پذیر و پایدار شود؟ بر اساس دادههای جهانی، ذخایر سنگآهن پرعیار عمدتا در پنج کشور متمرکز شدهاند: استرالیا، برزیل، هند، چین و روسیه. این تمرکز باعث شده بازار جهانی سنگآهن مستعد نوسانهای شدید باشد. در داخل ایران نیز اگرچه حجم ذخایر قابلتوجه است، اما پراکندگی جغرافیایی، کیفیت ناهمگون، محدودیت آب، هزینه حمل و کمبود زیرساخت فرآوری باعث شده وابستگی به شرایط جهانی همچنان بالا بماند. از سوی دیگر، تغییرات جهانی(از مالیات کربن تا محدودیت صادرات برخی مواد معدنی) نشان میدهد تامین مواد اولیه برای آینده فولاد با خطر روبهرو است. این یعنی تولید ایران امروز با امنیت تامین آن در آینده همبسته است.
چرا زنجیره مواد اولیه ایران شکننده است؟
تغییر معماری قدرت جهانی در حوزه منابع معدنی باعث شده است که مواد اولیه فولاد نه یک ورودی تولید، بلکه یک ابزار اثرگذاری ژئوپلیتیک تلقی شوند. کشورهایی مثل عربستان، چین، هند و ترکیه در حال خرید مستقیم معادن در آفریقا، آمریکای جنوبی و استرالیا هستند تا «امنیت عرضه» خود را تضمین کنند. ایران اما همچنان بیشتر به منابع داخلی تکیه دارد؛ منبعی که در بلندمدت محدود و پرریسک خواهد بود.
در همین چارچوب، یک فعال حوزه فولاد تاکید دارد: «مواد اولیه فولاد امروز دیگر صرفا یک نهاده تولید نیستند؛ متغیری ژئوپلیتیک به شمار میروند. هر کشوری که نتواند زنجیره تامین خود را متنوع و بینالمللی کند، در دهه آینده با نااطمینانی و ریسک فزاینده روبهرو میشود.» این نقلقول دقیقا هسته استدلال این مقاله را تقویت میکند: ژئوپلیتیک مواد اولیه، آینده فولاد ایران را شکل خواهد داد.
چند عامل بیرونی و ساختاری، صنعت فولاد ایران را در معرض ریسک جدی قرار دادهاند:
تمرکز ذخایر جهانی: با تمرکز منابع در تعداد محدودی کشور، رقابت بر استخراج و صادرات سنگآهن تشدید شده؛ کشورهایی با قوانین سختتر، تعرفه بالاتر یا موانع لجستیک ناگهانی مواجه هستند.
تغییرات قوانین بینالمللی: مقررات زیستمحیطی، مالیات کربن، محدودیت صادرات مواد اولیه و فشار بر کشورهایی که استخراج غیرپایدار دارند، زنجیره تامین را دچار تنش میکند.
تحریم و ریسک سیاسی: ایران بهعنوان کشوری تحت تحریم، همواره با ریسک تامین بینالمللی مواجه است؛ هم از منظر تامین سنگآهن و هم واردات ماشینآلات و مواد کمکی.
زیرساخت لجستیکی و هزینه داخلی: پراکندگی معادن، هزینه حمل به بنادر یا کارخانهها، فرآوری و کیفیت، هزینه نهایی سنگآهن را بالا میبرد.
وابستگی به ریل، جاده، بنادر و انرژی (که خود تابع سیاست انرژی، تحریم و زیرساخت است) هر اختلالی میتواند عرضه را مختل کند.
نتیجه این است که فولاد ایران در نقطه ضعف خاموشی زنجیره قرار دارد؛ اگر امروز فقط به تولید نگاه کنیم، فردا با بحران مواد اولیه روبهرو خواهیم شد.
نقاط کور زنجیره تامین فولاد ایران
نقاط کور زنجیره تامین فولاد ایران بیش از آنکه ناشی از کمبود منابع باشد، حاصل ضعف شناخت از ریسکهای پنهان و روندهای نوظهور بازار جهانی است. وابستگی فزاینده تولیدکنندگان به واردات مواد اولیه پرریسک، تمرکز عرضه در چند کشور محدود، رقابت ژئوپلیتیک بر سر مواد خام، تشدید سیاستهای تجاری انحصاری و عدم وجود نظام پایش لحظهای بازار، همگی شکافهایی ایجاد کردهاند که میتوانند در سالهای آینده به گلوگاههای استراتژیک تبدیل شوند. در چنین فضایی، عدم شفافیت جریان داده بین حلقههای استخراج، بازیافت، حملونقل و تولید، باعث شده تصمیمگیریها بیشتر واکنشی باشند تا آیندهمحور. توجه به این نقاط کور بهعنوان «کانونهای آسیبپذیری» ضروری است؛ زیرا هرگونه اختلال در آنها میتواند مسیر رشد صنعت فولاد ایران را تحتتاثیر قرار داده و مزیت رقابتی کشور را در برابر تحولات سریع بازار جهانی تضعیف کند.
سه سناریوی پیشرو
سناریوی اول؛ مقاومسازی داخلی: ایران روی توسعه معادن داخلی، افزایش ظرفیت کنسانترهسازی، استخراج زیرسطحی، مدیریت مصرف آب، و بهروزرسانی فناوریهای فرآوری سرمایهگذاری میکند. در این مسیر، کشور میتواند بخش مهمی از نیاز سالهای آینده را خود تامین کند و وابستگی به واردات را کاهش دهد. اما این سناریو هزینهبر و زمانبر است و نیاز به بازطراحی سیاست معدن دارد.
سناریوی دوم؛ تنوعبخشی ژئوپلیتیک: ایران به سراغ قراردادهای بلندمدت با کشورهای دارای ذخایر میرود؛ بهویژه کشورهای همسایه، آسیای مرکزی و آفریقا. این سناریو میتواند ریسک تامین را کاهش دهد و حتی فرصت تجارت منطقهای ایجاد کند. ولی اجرای موفق آن نیازمند ثبات مالی، ابزارهای مبادلهای جایگزین و دیپلماسی فعال است.
سناریوی سوم؛ تداوم وضع موجود: اگر هیچ سیاست راهبردی اتخاذ نشود، کشور بهسمت واردات بیشتر، هزینه بالاتر و ریسک شدیدتر میرود. این سناریو محتملترین مسیر در کوتاهمدت است و البته بدترین مسیر در میانمدت؛ چون شکاف بین ظرفیت تولید و توان تامین مواد اولیه را بزرگتر میکند.
نمونههای موفق بینالمللی
تجربه کشورهای پیشرو نشان میدهد که مدیریت هوشمند مواد اولیه فولاد بدون راهبرد ژئوپلیتیک فعال امکانپذیر نیست. ژاپن یکی از برجستهترین نمونههاست؛ کشوری بدون منابع معدنی، اما با ایجاد شبکهای از قراردادهای بلندمدت با معادن استرالیا، برزیل و هند، توسعه ناوگان اختصاصی حملونقل دریایی و سرمایهگذاری مستقیم در پروژههای معدنی کشورهای دارای ریسک سیاسی پایین، امنیت پایدار مواد اولیه خود را تضمین کرده است. کرهجنوبی نیز با مدل «تجمیع تقاضای ملی» و ایجاد کنسرسیومهای خرید سنگآهن و زغالسنگ، توانسته قدرت چانهزنی خود را در بازارهای جهانی افزایش دهد و نوسانات قیمت را کنترل کند. چین اما نمونهای متفاوت از راهبرد تهاجمی است؛ این کشور با خرید سهام معادن در آفریقا و آمریکای لاتین، توسعه خط آهنهای فرامرزی، کنترل بنادر کلیدی و ایجاد پلتفرم دادهمحور برای رصد لحظهای زنجیره تامین، عملا از یک واردکننده صرف به بازیگری ژئوپلیتیک تبدیل شده است. حتی ترکیه نیز با تمرکز بر اقتصاد چرخشی و تبدیل قراضه به منبع اصلی تولید فولاد، وابستگی خود به مواد اولیه طبیعی را کاهش داده و توانسته تولید فولاد الکتریکی رقابتی را تثبیت کند. این نمونهها نشان میدهند که موفقیت در مدیریت مواد اولیه نه صرفا نتیجه منابع طبیعی، بلکه محصول ترکیب همافزای سیاستگذاری هوشمند، دیپلماسی فعال، دادهمحوری و سرمایهگذاری هدفمند است.
پیشنهادهای راهبردی
برای جلوگیری از فرسایش رقابتپذیری صنعت، چند اقدام کلیدی ضروری است:
1. تدوین نقشه ملی امنیت تامین مواد اولیه فولاد
2. تغییر سیاست از «توسعه ظرفیت تولید» به «توسعه ظرفیت تامین»
3. سرمایهگذاری جدی در معادن کمعیار همراه با فناوریهای نوین
4. ایجاد کنسرسیومهای معدنی - فولادی برای سرمایهگذاری خارج از کشور
5. اصلاح لجستیک ریلی، هوشمندسازی حمل و یکپارچهسازی بنادر معدنی
نتیجه گیری
امنیت تامین مواد اولیه، دیگر یک موضوع جانبی برای صنعت فولاد ایران نیست؛ بلکه بهتدریج به مهمترین عامل تعیینکننده آینده این صنعت تبدیل میشود. در شرایطی که بازار جهانی مواد اولیه تحت تاثیر محدودیتهای زیستمحیطی، تمرکز جغرافیایی ذخایر، رقابت شدید قدرتهای صنعتی و نوسانهای ژئوپلیتیک قرار گرفته، اتکای صرف به ظرفیتهای داخلی یا تداوم رویکردهای گذشته نمیتواند پایداری زنجیره فولاد ایران را تضمین کند.
سناریوهای پیشرو نشان میدهد که تنها در صورتی میتوان موقعیت رقابتی کشور را حفظ کرد که هم سیاست توسعه معادن داخلی بازطراحی شود، هم تنوعبخشی ژئوپلیتیک بهعنوان بخشی از راهبرد کلان کشور دنبال شود و هم مدل حکمرانی فولاد بهصورت یکپارچه و دادهمحور اصلاح شود.
* تحلیلگر حوزه استراتژی فولاد