کاهش مصرف غیرمولد گاز، چه تاثیری برروی تولید در بخش صنعت دارد؟
کلید طلایی خوراک پتروشیمی
مدیریت مصرف انرژی در ایران، بهویژه در بخش گاز طبیعی، طی سالهای اخیر از یک موضوع فنی به یک مساله چندبعدی و راهبردی تبدیل شده است. افزایش مصرف خانگی در فصل سرد، همزمان با محدودیتهای تولید، انتقال و ذخیرهسازی گاز، باعث شده توازن عرضه و تقاضا بهطور مستمر تحت فشار قرار گیرد. در این شرایط، سادهسازی مساله و تقلیل آن به «رفتار نادرست مصرفکننده» نهتنها کمکی به حل بحران نمیکند، بلکه میتواند مسیر سیاستگذاری را به خطا ببرد.
مصرف بالای گاز در بخش خانگی، بیش از آنکه نتیجه انتخاب آگاهانه خانوارها باشد، محصول مجموعهای از تصمیمات و شرایط ساختاری است که طی دههها شکل گرفته است. قیمتگذاری یارانهای انرژی، ضعف در اجرای استانداردهای ساختمانی، فرسودگی ناوگان تجهیزات گرمایشی و نبود دسترسی گسترده به فناوریهای راندمان بالا، همگی عواملی هستند که الگوی مصرف کنونی را تثبیت کردهاند. در چنین بستری، خانوارها با گزینههای محدودی مواجهاند و نمیتوان از آنها انتظار داشت که بدون تغییر در این بستر، رفتار مصرفی خود را بهطور معنادار اصلاح کنند. بهینهسازی مصرف نیازمند بازتعریف مسوولیتها در زنجیره ارزش انرژی است. دولت، نهادهای تنظیمگر، تولیدکنندگان تجهیزات، بخش ساختمان و شبکه توزیع، هر یک نقشی تعیینکننده در شکلگیری الگوی مصرف دارند.
تمرکز بیشازحد بر انتهای زنجیره، یعنی مصرفکننده نهایی، بدون اصلاح حلقههای بالادستی، منجر به سیاستهایی کوتاهمدت و کماثر خواهد شد. تجربههای جهانی نیز نشان میدهد که موفقترین برنامههای مدیریت مصرف، آنهایی بودهاند که همزمان به اصلاح ساختار، بازار و رفتار توجه کردهاند. در این چارچوب، بهینهسازی مصرف انرژی نه یک پروژه مقطعی، بلکه فرآیندی بلندمدت است که نیازمند ثبات سیاستی و هماهنگی نهادی است. نبود چنین نگاهی، باعث شده بسیاری از اقدامات انجامشده در سالهای گذشته، علیرغم هزینههای قابلتوجه، اثر پایدار نداشته باشند. عبور از این وضعیت، مستلزم پذیرش این واقعیت است که مصرف انرژی بازتابی از نظام تصمیمگیری کلان است و اصلاح آن بدون اصلاح این نظام، ممکن نخواهد بود.
بهینهسازی مصرف انرژی
علی ربانی، سرپرست بهینهسازی مصرف انرژی شرکت ملی صنایع پتروشیمی، در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» با تاکید بر اینکه مردم در موضوع مصرف انرژی مقصر اصلی نیستند، بیان کرد: در زنجیره مصرف انرژی، خانوارها در انتهای صف قرار دارند و نمیتوان بدون فراهمکردن زیرساخت، آگاهی و امکان انتخاب، آنها را مسوول وضعیت موجود دانست.
به گفته او، اگر اطلاعرسانی موثر و تجهیزات مناسب در دسترس نبوده، این کاستی متوجه نهادهای مسوول است. رویکرد بهینهسازی مصرف انرژی باید بر پایه همراهسازی مردم و ارائه راهکارهای عملی و متناسب با شرایط واقعی زندگی خانوارها شکل بگیرد، نه بر مبنای سرزنش یا مقصرسازی.
ربانی افزود: زمانی میتوان انتظار تغییر رفتار داشت که توصیهها ساده، قابل اجرا و متناسب با نوع تجهیزات گرمایشی هر خانواده باشد. در خانوارهایی که از بخاری استفاده میکنند، اقداماتی بسیار ساده میتواند به کاهش مصرف منجر شود؛ از جمله کاهش شعله بخاری به اندازه یک بند انگشت، استفاده از لباس متناسب با فصل و پرهیز از باز کردن پنجره برای تنظیم دما.
او گفت: در بسیاری از منازل، وقتی فضا گرم میشود، بهجای کمکردن شعله، پنجره باز میشود که این بهمعنای اتلاف مستقیم انرژی است.
سرپرست بهینهسازی مصرف انرژی شرکت ملی صنایع پتروشیمی با اشاره به اختلاف دمای شب و روز در کشور بیان کرد: در بسیاری از مناطق ایران، اختلاف دمای شب و روز به حدود ۱۰ درجه میرسد. تنظیم شعله وسایل گرمایشی متناسب با این تغییر دما، یکی از موثرترین و کمهزینهترین راهکارهای مدیریت مصرف است. این مقام مسوول با اشاره به نتایج اجرای این رویکردها تصریح کرد: سال گذشته با مشارکت حدود ۱۴۲ هزار مشترک، کاهش متوسط ۲۳ درصدی مصرف انرژی محقق شد؛ درحالیکه هدفگذاری اولیه ۱۰ درصد بود. این تجربه نشان داد که اگر مردم بهدرستی مخاطب قرار بگیرند، حتی فراتر از انتظار سیاستگذار عمل میکنند.
او در ادامه به وضعیت خانوارهایی که از پکیج استفاده میکنند پرداخت و گفت: در این منازل، تنظیم دمای پکیج روی درجه پایینتر، استفاده از پردههای ضخیمتر و درزبندی اصولی در و پنجرهها نقش مهمی در کاهش مصرف دارد. البته باید میان پکیجها و بخاریهای قدیمی تفاوت قائل شد.
ربانی گفت: در خانههایی که بخاریهای قدیمی و غیرهرمتیک دارند، درزبندی کامل توصیه نمیشود، زیرا این بخاریها اکسیژن داخل فضا را مصرف میکنند و ورود هوای تازه ضروری است. بخشی از مشکلات ایمنی و حوادث نیز ناشی از بیتوجهی به همین مساله است.
این فعال حوزه انرژی با اشاره به چالش تجهیزات گرمایشی راندمان بالا بیان کرد: دسترسی عمومی به بخاریهای با راندمان بالا در کشور همچنان محدود است. تا زمانی که قیمت انرژی پایین بوده، تقاضای موثری برای این تجهیزات شکل نگرفته و بازار آن توسعهنیافته است.
ربانی افزود: اختلاف قیمت میان بخاریهای راندمان پایین و بالا بسیار زیاد است و برای بسیاری از خانوارها، با شرایط فعلی، توجیه اقتصادی ندارد.
او گفت: تا زمانی که امکان جایگزینی گسترده بخاریهای هرمتیک و ایمن فراهم نشود، نمیتوان از مردم انتظار داشت که منازل خود را بهطور کامل عایقبندی کنند یا استانداردهای سختگیرانه مصرف انرژی را رعایت کنند. سیاستگذاری در این حوزه باید واقعبینانه و مرحلهای باشد.
همچنین ربانی ارتباط مستقیم مدیریت مصرف خانگی با تامین خوراک صنعت پتروشیمی را مورد توجه قرار داد و گفت: یکی از چالشهای اصلی صنعت پتروشیمی، بهویژه در فصل سرد، تامین پایدار خوراک گاز است. هر میزان گازی که در بخش خانگی بدون ضرورت مصرف شود، بر تولید اثر میگذارد.
او افزود: مجموعه راهکارهای بهینهسازی مصرف که امروز دنبال میشود، با هدف آزادسازی گاز برای تداوم تولید طراحی شده است. این مسیر، هم به کاهش آلودگی محیطزیست کمک میکند و هم باعث میشود گاز از مصرف غیرمولد به سمت تولید و ارزشآفرینی هدایت شود.
سرپرست بهینهسازی مصرف انرژی شرکت ملی صنایع پتروشیمی در پایان بیان کرد: بهینهسازی مصرف انرژی یک موضوع فنی یا اقتصادی نیست، بلکه مسالهای راهبردی در حوزه امنیت انرژی، پایداری تولید و حفاظت از محیطزیست محسوب میشود. تجربههای اخیر نشان میدهد که با سیاستگذاری درست و مشارکت آگاهانه مردم، میتوان این مسیر را با اثربخشی بالا و هزینه اجتماعی کمتر طی کرد.
مصرف خانگی و فناوری گرمایشی
بخش خانگی یکی از بزرگترین مصرفکنندگان گاز طبیعی در کشور است و سهم آن در فصل سرد بهطور قابلتوجهی افزایش مییابد. با این حال، بررسی دقیقتر الگوی مصرف نشان میدهد که بخش مهمی از این مصرف، ناشی از ناکارآمدی تجهیزات و ساختمانهاست، نه اسراف یا بیتوجهی خانوارها در بسیاری از منازل، هنوز از بخاریها و سیستمهای گرمایشی با فناوری قدیمی استفاده میشود که راندمان پایینی دارند و بخش قابلتوجهی از انرژی مصرفی را به گرمای مفید تبدیل نمیکنند.
در کنار مساله تجهیزات، کیفیت ساختمانها نیز نقش تعیینکنندهای در میزان مصرف دارد. ضعف عایقبندی حرارتی، پنجرههای غیراستاندارد و طراحی نامناسب، باعث افزایش تبادل حرارتی با محیط بیرون میشود. در چنین شرایطی، حتی اگر مصرفکننده تلاش کند دمای داخل را مدیریت کند، بخش زیادی از انرژی تولیدشده بهسادگی هدر میرود. این موضوع نشان میدهد که بهینهسازی مصرف، پیش از آنکه به رفتار فردی وابسته باشد، به کیفیت زیرساختهای فیزیکی وابسته است.
با این حال، حتی در چارچوب محدود موجود نیز ظرفیتهای قابلتوجهی برای کاهش مصرف وجود دارد. تنظیم صحیح دمای وسایل گرمایشی متناسب با تغییرات شبانهروزی دما، استفاده از پوشش متناسب با فصل، و جلوگیری از اتلاف مستقیم گرما از طریق باز کردن پنجرهها، از جمله اقداماتی هستند که میتوانند بدون کاهش رفاه، مصرف گاز را کاهش دهند. نکته مهم در اینجا، نحوه انتقال این توصیهها به مردم است. تجربه نشان داده است که توصیههای ساده، مشخص و متناسب با واقعیت زندگی روزمره، بسیار موثرتر از پیامهای کلی و دستوری هستند.
توسعه و دسترسپذیرشدن فناوریهای راندمان بالا، شرط اساسی برای عبور از وضعیت فعلی است. تا زمانی که تجهیزات کممصرف، گران، کمیاب یا ناشناخته باشند، انتظار تغییر الگوی مصرف در مقیاس ملی واقعبینانه نخواهد بود. فعالسازی بازار این تجهیزات، نیازمند سیاستهای حمایتی هوشمند، کاهش ریسک برای تولیدکنندگان و ایجاد انگیزه واقعی برای مصرفکنندگان است. در غیر این صورت، بهینهسازی مصرف در حد توصیههای رفتاری باقی خواهد ماند و به ظرفیت واقعی خود نخواهد رسید.
پیوند مصرف خانگی با تولید، محیطزیست و امنیت انرژی
بهینهسازی مصرف انرژی در بخش خانگی، پیامدهایی فراتر از کاهش هزینه خانوار یا مدیریت شبکه توزیع دارد. این موضوع بهطور مستقیم با پایداری تولید در بخشهای مولد، بهویژه صنعت پتروشیمی، گره خورده است. گاز طبیعی، علاوه بر نقش سوخت، خوراک اصلی بسیاری از واحدهای پتروشیمی محسوب میشود و هرگونه اختلال در تامین آن، میتواند زنجیره تولید را تحتتاثیر قرار دهد. در فصل سرد، افزایش مصرف خانگی، فشار مضاعفی بر شبکه وارد میکند و در برخی موارد، منجر به محدودیت یا کاهش خوراک صنایع میشود.
از منظر اقتصادی، سوزاندن گاز در مصارف کمبازده خانگی، بهمعنای از دست رفتن فرصتهای ارزشآفرینی است. گازی که میتواند به محصول نهایی، اشتغال و صادرات تبدیل شود، در چرخهای کمراندمان مصرف میشود و بازدهی اقتصادی پایینی ایجاد میکند. بهینهسازی مصرف خانگی، در این معنا، نه صرفهجویی، بلکه بازتخصیص منابع به سمت فعالیتهای مولد است. همچنین، مصرف بالای گاز در تجهیزات فرسوده، به افزایش انتشار آلایندهها و تشدید آلودگی هوا منجر میشود. کاهش مصرف، بهویژه در کلانشهرها و مناطق صنعتی، میتواند نقش مهمی در بهبود کیفیت هوا و کاهش فشار بر محیطزیست ایفا کند. این موضوع، بهویژه در شرایطی که کشور با چالشهای زیستمحیطی متعددی مواجه است، اهمیت دوچندان دارد.
در نهایت، بهینهسازی مصرف انرژی بخشی از مفهوم گستردهتر امنیت انرژی است. کشوری که نتواند مصرف داخلی خود را بهصورت کارآمد مدیریت کند، در برابر شوکهای خارجی، نوسانات اقلیمی و محدودیتهای زیرساختی آسیبپذیر خواهد بود. مدیریت تقاضا، در کنار توسعه عرضه، یکی از ارکان اصلی امنیت انرژی پایدار است. تجربه نشان میدهد که سرمایهگذاری در بهینهسازی مصرف، اغلب کمهزینهتر و زودبازدهتر از سرمایهگذاری در توسعه ظرفیتهای جدید تولید است.
جمعبندی این سه زاویه نشان میدهد که بهینهسازی مصرف انرژی، موضوعی صرفا فنی یا مقطعی نیست، بلکه نیازمند نگاهی سیستمی، تدریجی و مبتنی بر واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی کشور است. تنها در چنین چارچوبی میتوان انتظار داشت که مدیریت مصرف خانگی، به ابزاری موثر برای پایداری تولید، حفاظت از محیطزیست و تقویت امنیت انرژی تبدیل شود.