خاطره نوازنده مطرح تار از استاد فرامرز پایور
آفرین، ولی غلط مینوازی!
البته چون اکو داشت خیلی جذاب بود. یک شب آقای پایور در تالار وحدت کنسرت داشتند. در این اجرا قطعهای به عنوان مقدمه با نام «ترانه» را نواختند که برای من خیلی جذاب بود؛ برای همین همان شب آن را حفظ کردم و فردا در مدرسه آن را نواختم. در حال نواختن بودم که دیدم یک نفر بالای سر من ایستاده است. دیدم آقای پایور است.
او گفت: «بابا جان چه میکنی؟» گفتم: «دارم ترانه را مینوازم» گفت: «این را از کجا یاد گرفتهای؟» گفتم: «دیشب کنسرت بودم.» گفت: «آفرین ولی غلط مینوازی.» گفتم: «آخر استاد من گوشهای از این را یاد گرفتهام.» گفت: «من هفته دیگر نتهای این قطعه را برایت میآورم و سعی کن از روی نت بنوازی. شاگرد که هستی؟» گفتم: «استاد ظریف». گذشت و من هم فراموش کردم و هفته بعد دوباره در گوشهای از راهرو نشستم و تمرین کردم. یکباره دیدم آقای پایور آمد و نت را به من داد. گفتم: «اجازه دهید هزینه کپی را به شما بدهم» گفت: «پول نمیخواهد برو. هر وقت یاد گرفتی بیا پیش من بزن.» دلنوازی ادامه داد: همین امر باعث شد ارتباط من با آقای پایور بیشتر شود و چون علاقه من را میدیدند مرتب هفتهای یک بار پیش ایشان میرفتم و نت جدید میگرفتم و کار میکردم.
البته اشکالاتم را از آقای ظریف میپرسیدم ولی خیلی اشتیاق داشتم خدمت خود استاد بروم. همین امر باعث شد از ۱۵ تا ۱۶سالگی تا زمان فوت ایشان در خدمت او باشم و یادگاری از ایشان زیاد دارم. دلنوازی با یادآوری توصیههای پایور گفت: ایشان همیشه به من توصیه میکردند که کار کنم، ارکستر داشته باشم و آهنگسازی کنم. میگفتند تعلیم شاگرد فقط ۲۰درصد از کارت را تشکیل میدهد و اگر بیش از حد در تدریس غرق شوی، از کار خودت بازمیمانی. تاکیدشان این بود که موسیقی را ادامه بدهم و زمانی به تدریس گسترده بپردازم که همه این تجربهها جمعآوری شده باشد؛ کاری که خود ایشان انجام دادهاند. کتاب «باغ نظر» به تنظیم و بازنویسی مهرداد دلنوازی از سوی نشر افکار روانه بازار کتاب شده است.