بازی بزرگان؛ سناریوهایی برای همزیستی چین و آمریکا در دهه‌ ۲۰۳۰

 بریتانیا در نوامبر۲۰۲۳ اجلاس ایمنی هوش مصنوعی را برگزار کرد که شامل نمایندگان چین و ایالات متحده بود و منجر به امضای «اعلامیه بلچلی» شد. سازمان ملل به دنبال پیشبرد همکاری جهانی در زمینه هوش مصنوعی بوده و در اکتبر ۲۰۲۳ یک نهاد مشورتی جدید ایجاد کرد که وظیفه آن بررسی فرصت‌ها، خطرات و بهترین ابزارهای مدیریت هوش مصنوعی در سطح جهانی است. این نهاد همچنین شامل نمایندگانی از چین و ایالات متحده و همچنین طیف وسیعی از بازیگران دولتی و غیردولتی از همه قاره‌ها بود.

اجماع مذاکره‌شده و به‌دست‌آمده بین چین و ایالات متحده در مورد برخی از وظایف محول‌شده به این نهاد سازمان ملل می‌تواند به این انتظار دامن بزند که مشارکت مشترک آنها شانس تنظیم مقررات جهانی را افزایش دهد. اگرچه همان‌طور که «ایان برمر» و «مصطفی سلیمان» استدلال کردند، تصور همکاری بین آنها دشوار است، اما پکن و واشنگتن ممکن است منافع مشترکی در کاهش تکثیر سیستم‌های قدرتمند هوش مصنوعی که به اقتدار دولت دست‌اندازی می‌کنند، پیدا کنند. آنها همچنین ممکن است مزایایی را در محدودکردن مشترک میزان سودرسانی نرم‌افزارهای متن‌باز به بازیگرانی که قصد ایجاد آسیب‌های گسترده جهانی را دارند، ببینند.

 نتیجه‌گیری

رقابت ژئوپلیتیک فعلی بین چین و ایالات متحده، محدودیت‌های شدیدی را بر گذار به نظم جهانی که با ثبات بیشتر در روابط دوجانبه آنها مشخص می‌شود، تحمیل می‌کند. موانع داخلی برای پیشرفت در هر دو کشور نیز قابل‌توجه است و ریشه در عدم قطعیت‌های مرتبط با آینده سیاسی مربوطه آنها دارد. برای چین، جانشین تعیین‌شده‌ای برای «شی» وجود ندارد و تحریک بلندمدت و حساب‌شده احساسات ملی‌گرایانه در بین مردمانش توسط رهبری این کشور، مانع بزرگی برای هر رهبر آینده‌ای خواهد بود که به دنبال رابطه‌ای سازنده‌تر با ایالات متحده است. برای ایالات متحده، قطبی‌سازی داخلی و چشم‌انداز تقویت بیشتر احساسات ترامپیستی -با تمام آنچه برای روابط خارجی و نظم جهانی نشان می‌دهد– به همین ترتیب، جست‌وجوی ثبات روابط با چین را بسیار چالش‌برانگیز می‌کند. بااین‌حال، با تامل در گذشته، برخی از ویژگی‌های مطلوب روابط چین و ایالات متحده در چارچوب ایجاد نظم جهانی در میان‌مدت، موارد زیر را مطرح می‌کنند:

-  تعهد به کانال‌های ارتباطی منظم که به کشف ماهیت ذاتی و جامع تهدیدها علیه نظم جهانی و بقای سیاره اختصاص داده شده‌اند؛ تهدیدهایی که چین و ایالات متحده نمی‌توانند از آنها فرار کنند.

-  سازوکار راستی‌آزمایی برای تعهدات مشترک.

-  پذیرش برابری جایگاه نه بر اساس قدرت مادی، بلکه بر اساس ظرفیت مشارکت در مدیریت یا حل مسائل مربوط به سرنوشت مشترک.

-  به‌رسمیت‌شناختن اینکه «جزایر اجماع» مبتنی بر زبان حقوقی و هنجاری بین‌المللی می‌تواند به نوبه خود زبانی برای مذاکره دیپلماتیک ایجاد کند.

 اگر این ویژگی‌ها در یک دوره طولانی - مثلا یک دهه - برقرار باشند، می‌توان درجه‌ای از اعتماد بین پکن و واشنگتن را بازسازی کرد. با یک رابطه نهادینه‌تر، دو کشور باید بتوانند در برابر برخی از تنش‌هایی که قطعا بین آنها ایجاد می‌شود، مقاومت بهتری داشته باشند. انتظارات مرتبط با این تصور که جهان در حال حاضر در یک جنگ سرد جدید است، کاهش می‌یابد و با این کار، اقدامات عمدی برای تشدید بحران‌هایی که طرف رقیب را تا حد درگیری بالقوه تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، کاهش می‌یابد. همچنین ممکن است امکانی برای فراتر رفتن از شکل سرد همزیستی -جایی که دولت‌ها فقط درگیر نزاع‌های غیرمسلحانه با پشتوانه بازدارندگی متقابل هستند، اما جنگ را به‌عنوان یک احتمال بلندمدت درک می‌کنند- به پذیرش این که هیچ یک از دولت‌ها تهدیدی وجودی برای دیگری نیستند، وجود داشته باشد.

اهمیت این اقدامات دوجانبه برای ایجاد نظم جهانی بر این استدلال استوار است که این امر فضای بیشتری را برای درک این موضوع فراهم می‌کند که بزرگ‌ترین تهدیدها برای بشریت مربوط به بقای سیاره‌ای است. یکی از نتایج این درک، شکل‌گیری انواع پیروی از سوی دیگران خواهد بود که کمتر مبتنی بر اجبار و بیشتر مبتنی بر شواهدی است که نشان می‌دهد چین و ایالات متحده الزامات شرایط فعلی را پذیرفته‌اند.