دولتی که در برابر بحرانها به طور مکرر غافلگیر شود، به احتمال قوی دچار یک عارضه ساختاری است که از گسست میان حکومت و واقعیت نشأت میگیرد. اگر دولتی با محدود کردن صدای منتقد و تکیه بر روایتی دستچینشده و تکبعدی از موفقیت، خود را در حبابی از اطلاعات گزینشی محصور کند، در واقع به دست خود، حیاتیترین سازوکارش را برای شناخت واقعیت جامعه و کاستیهای حکمرانی از کار میاندازد.
برای پیشبینی شرایط اقتصادی ایران در زمان آتشبس، باید عوامل تاثیرگذار را به دو قسمت خارجی و داخلی تقسیم کرد؛ در بعد خارجی ابتدا دونالد ترامپ با تصمیمی خلقالساعه به ایران چراغ سبز نشان داد.
جنگ تحمیلی ۱۲روزه علیه ایران یک بار دیگر اهمیت اصل بنیادین آزادی را به نمایش گذاشت. زمانی که جنگ آغاز شد، بهویژه پس از آنکه تهران به طور علنی از سوی مهاجمان مورد تهدید جدی قرار گرفت، برخی از شهروندان به طور کاملا طبیعی و عاقلانه، بهویژه خانوادههایی که فرزندان کوچک داشتند تهران را به مقصد شهرهای دیگر ترک کردند؛ و البته اکثریت بسیار بزرگی به هر دلیل ترجیح دادند در تهران بمانند.
۱۲روز پر التهاب گذشت و ایران، بازهم تلاطم امواج را از سرگذراند و ماند تا به ما نشان دهد که چقدر برای این ملت عزیز است. خورشید ایران در ۴تیر، برای مردم این سرزمین، طلوعی متفاوت داشت. با دلبری سر برآورد و گویی میخواست به غمزه مساله آموزمان شود و درسهای برآمده از تلخ و شیرین سرگذشت این میهن کهن را بار دیگر برایمان بازگو کند. تمدن دیرپای ایران، معلمی صبور و بسیار متواضع است؛ هرچند ما شاگردانی بازیگوش و بیزار از درس و مدرسهایم. کتابی است که در برگ برگش، وقایعی درسآموز، به زبان ساده و رسا بیان شده است. درسهایی در مورد کشورداری و کشورگشاییها، سرکشیها، کینهتوزیها، خودمطلقانگاریها و یادآوری اوجهایی که به حضیض افتادهاند و نامهایی که نماد آبادانی یا ننگ ویرانی این سرزمین شدهاند.
جنگها دیر یا زود پایان میپذیرند؛ اما ویرانی و آسیبهایی که از خود به جای میگذارند به سادگی و به سرعت قابل ترمیم نیستند؛ اما با اراده و برنامهریزی میشود و باید این تجربه ملی را به فرصتی برای توسعه و پیشرفت تبدیل کرد.
دفاع از سرزمین، پیروزی بزرگی است. باید آنانی را که در این راه جانفشانی کردند قدر دانست و برای حفظ استقلال و کیان مملکت سجده شکر گذاشت. حال اما زمان آن است تا رویکردها و راههای رفته را مورد سنجش و آزمون قرار داد.
در ساعات اولیه یکشنبه شب به وقت تهران، ایالات متحده با عملیات موسوم به «عملیات چکش نیمهشب» (Operation Midnight Hammer) بهطور مشترک با اسرائیل، سه تاسیسات کلیدی هستهای ایران - فردو، نطنز، و اصفهان - را هدف حمله نظامی قرار داد و با استفاده از بمبهای سنگرشکن GBU-۵۷ و موشکهای تاماهاوک، بمبافکنهای B-۲ و ناوهای آمریکایی به عمق زیرزمینهای مستحکم فردو، تاسیسات غنیسازی نطنز و مرکز تبدیل اورانیوم اصفهان حمله کرد.
در وضعیت جنگ تحمیلی اسرائیل به ایران و در شرایطی که دولتهای اکثریت قریب به اتفاق کشورهای غربی و در رأس آنها ایالات متحده آمریکا که دیگر مستقیما وارد جنگ شده است، عملا طرف کشور مهاجم را گرفتهاند، کشور ما در مجامع بینالمللی مانند سازمان ملل متحد و آژانس بینالمللی انرژی اتمی گوش شنوایی در مقابل خود نمیبیند. در این شرایط به نظر میرسد اتخاذ دو تدبیر اصولی و موثر ضرورت مبرم دارد: یکی مخاطب قرار دادن افکار عمومی جهانیان به منظور ایجاد فشار روی دولتهایی که طرف کشور مهاجم را گرفتهاند و دیگری فراهم آوردن زمینههای لازم برای گسترش و تحکیم اتحاد میان اقشار و آحاد ملت ایران.